جشن در جشن
جشن در جشن
ده روزگيه ادليا جونمون ، پدرجون گوسفند قربوني كرد و شبش هم خونه مادرجون اينا مهموني بود ولي ما قائمشهرعروسي دوستم ليلا جون دعوت بوديم و فقط عصري رفتيم هداياي خودمون تقديم ادليا كرديم و بعدشم رفتيم عروسي با خاله جون فرشته و سميه جون و شما كلي آقا بودي يعني تا اون شب نديدم اينجور آروم جايي بشيني آخه آقاي كي بودي شما ... پسر با پرستيژ خودمي عزيز دلممم
شب قبل از مراسم ، حياط خونه پدرجون
هديه ما به فرشته كوچولومون: ادليا
اين عروسكم هديه شما ويهان دردونه به ادليا نازدونست
در حال آماده كردن هديه خوشگلتي
تيپ قشنگه مامانشون هستن ايشون
اينجا هم مراسم عروسيه ليلا جونه كنار باباجون نشستي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی