ويهان جانويهان جان، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

بهانه ي قشنگِ من ويهان

در آستانه 21 ماهگي

1396/5/25 13:04
201 بازدید
اشتراک گذاری

 

در آستانه ۲۱ ماهگی:
 

روزها به سرعت برق و باد ميان و ميرن و هر روز بزرگتر از ديروز ميشي آخه چرا اينقدر زود  داري بزرگ ميشي دلبركم...دلم براي روزهاي گذشته تنگ ميشه وقتي كوچك شدن آغوشمو احساس ميكنم ... انشاالله هميشه سالم باشي و سلامت جانه مادر

 

 

 

 

مشغله هاي اين روزهام باعث شده كمتر به وبلاگت سربزنم و شرمنده دوستان خوبمون بشم ....خب بريم سراغ اين روزها كه شما پسرعمه شدي ... از وقتي ديدي ادليا تو ساك و كرير ميخوابه و حمل و نقل ميشه مجبورمون كردي كريرتو از بالاي كمد بياريم پايين و بعد كلي تاب تاب دادن عروسكاتو ميزاري توشون و ميخوابونيشون  

 

 

 

 

وقتي مطمئن شدي ني ني خوابه سايبون كرير ميدي پايين و با علامت انگشت اشاره به ما ميگي : /هيششش:(هيس)

 

 

وقتايي كه پارك يا خونه مادرجون هستي و ميگيم ويهان بريم خونه؟ با تاكيد خاصي ميگي : نَهه:(نه) موقع خداحافظي همزمان با باي باي گفتن دو دستي باي باي هم ميكني و بعد با دستت بوس ميفرستي واسه كسايي كه باهاشون باي باي كردي

 

يه خصوصيته خاصي كه داري و منم خيلي دوست دارم اينه كه وقتي وارد مهموني بشيم يا پارك باشيم.... غريبه ها هركاري كنن كه تو بري سمتشون موفق نميشن و فوري مياي بغل من يا بابايي... تازگيا هم  تا يه كار اشتباهي ميكني و ميگم ويهان واسه چي اينكارو كردي با آهنگ خاصي ميگي :/ خُُتي (خودتي) ميگم ويهان خودتي يعني چي!!! مگه من حرف بدي زدم؟؟؟باز در جواب ميگي : خُتي(خودتي)خندهبوس

 

 

 

از پروژه پوشك هم بگم كه ماهها قبل وقتايي كه جيش داشتي  ميومدي  به من اعلام ميكردي و منم ميگفتم تو پوشك جيش كن تا اينكه مادرجون گفت ويهان آمادگيشو داره چرا از پوشك نميگيريش؟ منم ازاونجاييكه تقريبا يه مامان اينترنتي هستم(بيشتر اطلاعات از اينترنت ميگيرم) گفتم نه هنوز خيلي زوده ممكنه اذيت شه ....

 اين موضوع گذشت تا يه روز با خاله جون فرشته اينا رفتيم پيك نيك وبازم شما وسط  بازي اومدي و با علامت دستت اعلام كردي كه جيش داري كه اونجا هم همه گفتن ويهان ميگه جيش داره من هم دامنه تحقيقاتمو بيشتر كردم و...

 

 

 

نهايتاً به اين نتيجه رسيدم كه  زمان گرفتن پوشك بستگي به آمادگيه كودك داره و حالا اين آمادگي در تو وجود داشت.... خلاصه اينكه از تعطلات 14 و 15 خرداد 96 كه خونه بودم شروع كردم و پوشكو گذاشتم كنار و شورت پوشكي تهيه كردم اوايل چون بايد زمان ميگرفتم وميبردمت توالت كمي سخت بود اما چون شما عشقكم  خوب همكاري كردي اين سختي طولاني نشد حتي شورت پوشكي هم زياد استفاده نشد و الان دو ماه و نيمه كه حتي شب ها هم پوشك نميشي....آفرين پسر توانمندم...سعي ميكنم تو يه پست جداگانه از تجريياتمون  و اينكه چطور نحوه توالت رفتن بهت آموزش دادم بنويسم...

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان صدرا
25 مرداد 96 22:45
آفرین پسمل باهوش
مامان ويهان جون
پاسخ
قربون تو دوست مهربونبوس
مامان فرخنده
28 مرداد 96 14:56
عزیززززم عروسکهاش را میخوابونه من به فدات ویهان نازم به بزرگ مرد کوچک که اینقدر خوب همکاری کردی وبا پوشک خداحافظی کردی
مامان ويهان جون
پاسخ
بعله فرخنده جونم هر روزمون متفاوته از ديروزمونهچشمک جديدا هركاري بكنن انجام ميده گل پسرمونمحبت پسرم خيلي خوب درك كرد و زودي از پوشك باي باي كرده