ويهان جانويهان جان، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

بهانه ي قشنگِ من ويهان

اين روزها...(ارديبهشت 97)

1397/2/31 9:06
288 بازدید
اشتراک گذاری

 

اين روزها!!!

بهانه قشنگه روزهاي آرزوهام، عشقه دلم، روزهاي ابتدايي بيست و نه ماهگيت با تصميمات بزرگي همراه بود و در آستانه سي ماهگي بزرگترين تجربه هاي سختو شيرين خانواده سه نفره ما رقم خورد؛خسته

اولين: شروع مهد رفتنت كه هميشه تلاش كردم بموقع اتفاق بيفته تا روزنه شاخه هاي درهم تنيده رشد در آينده اي روشن و سرشار از موفقيت برات باشه؛محبت از 15 ارديبهشت  چند تا مهدكودك خوب و سه ستاره كه نزديك خونه و محل كارم،  انتخاب كردم بعد با هم رفتيم و چند روزي آيتم هاشونو چك كرديم تا بالاخره يكيشو انتخاب كرديم درواقع انتخاب من بود با ايده آل ها و الويت هايي كه در ذهنم ميپروروندم و اميدوارم كه انتخاب درستي باشه دلبركم، خودتم كه خيلي دوست داشتي بري مهدكودك

با وجود اون همه علاقه اين روزها موقع ورود با بي ميلي و گريه ميري قشنگم و فكر ميكنم دليلش اينه كه بچه هاي كلاستون همسن يا سن كوچكتر از خودت هستن و اين خلاف ميل شما عشقدونه است چون هميشه دوست داري با بزرگتر از خودت بازي كنيزیبا

  دومين؛ تصميم سخت و شيرينه خانواده سه  نفره ما عزيمت به منزل جديدمون بود كه بعد از گذشت يك سال و اندي بالاخره محقق شد و بالاخره نقل مكان كرديم به آپارتمان نوسازي  كه وقتي يازده ماهه بودي پيش خريد كرديمجشن  منتظر فرصت مناسب بوديم كه شما عشقدونه كمتر از اين جابجايي آسيب ببيني از اونجاييكه خونه قبلي طبقه بالا خونه مادربزرگ بود پيش مادربزرگ ميموندي و مسافت خونه جديدمون تا خونه مادربزرگ  طولانيه، بعد از خريد خونه تصميم بر اين شد كه صبر كنيم تا شما نازدونه بزرگتر بشي تا بتوني بري مهدكودك و اين زمان مناسب در 27 ارديبهشت 97 فراهم شد به اميد خدا روزهاي قشنگي رو خونه جديدمون خواهيم گذروند قشنگم... سعي ميكنم عكساتو هم بزارم ولي فعلاً اينترنت مشكل داره و نميشه عكس بزارم عشقدونه يكي يه دونه دوست دارم يه عالمه، ولي نه، يه عالمه خيلي كمه؛ من دوسِت دارم بيشتر از همهمحبتبوس


 

پسندها (3)

نظرات (4)

مامان نفیسهمامان نفیسه
31 اردیبهشت 97 9:29
ایشالا خدا کمکتون کنه! این تصمیم ها و کارها خیلی سخته! ما هنوز نقل مکان نتونستیم بکنیم!! کاش معیارهای انتخاب مهدکودک رو هم میگفتین! راستی به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم.
مامان ويهان جون
پاسخ
سلام مامان نفيسه عزيز خوشحالم از آشناييتون ايشالله عزيزم، ايشالله براي شما هرچه خيره اتفاق بيفته و با دلِ خوش نقل مكان كنيد خيلي دلم ميخواد معيارهامو بنويسم وقتم محدوده و بيشتر از محل كارم وبلاگو آپ ميكنم ولي حتماً مينويسم چون اينجا برام خيلي با ارزشه و من تجربيات مادرانه هامو با لذت با دوستام به اشتراك ميزارم به اميد خدا بزودي ميام با انرژي بيشتر و مطالب تازه تر چشم حتما خوشحاليتون پايدارمحبت
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
31 اردیبهشت 97 9:34
منزل نو مبارک.😊
مامان ويهان جون
پاسخ
ممنون عزيزم خيلي لطف دارينمحبت
مامان منیژه و بابا مرتضیمامان منیژه و بابا مرتضی
5 خرداد 97 4:18
خدا حفظش کنه گل پسرو,چقدر زیبا می نویسی دوست عزیزم,ان شالله خونه ی جدید براتون پر باشه از شادی و اتفاقهای خوب❤
مامان ويهان جون
پاسخ
ممنون عزيزم دركت زيباست كه زيبا ميبيني انشالله همينطور باشه روزهاي سختي رو پشت سر گذاشتيم تغييرات براي هممون دشوار بود ولي سعي ميكنيم هرجا كه زندگي ميكنيم شادي رو با خودمون ببريم به اميد خدا
مامان زهرهمامان زهره
23 خرداد 97 10:05
سلام عزیزم یه کم دیر اومدم به هر حال تبریک به خاطر اینهمه اتفاقات خوب وسخت امیدوارم خونه جدیدتون مبارک باشه وروزهای خوبی رو توش بگذرونید عزیزم با هزاران عشق ولبخند وگرمای محبت وعشق .وهمینطور مهد رفتن ویهان عزیز امیدوارم یک روز جشن فارغ التحصیلیش رو تو این وبلاگ به ثبت برسونی برای خانواده خوب ودوست داشتنی شما بهترین ها رو آرزومندممحبتبغل
مامان ويهان جون
پاسخ
قربونت برم عزیزم ممنون؛ شرمنده که دیر جواب میدم ایشالله عزیزم، محبتت گرما بخش این خونه مجازی شده که من با بزرگتر شدن ویهان و رشد کردن رویاهامون کمتر فرصت سرزدن پیدا میکنم یه روزی فکرش هم به ذهنم خطور نمیکرد که فرصت هام برای زندگی اینقدر  محدود باشن