عيد من وسط پاييز است
ويهانم ؛ هديه آبانم
عيد من وسط پاييز است
چرا بايد همه آدم ها از يك تقويم مشترك استفاده كنند؟...
من، ايمان آورده ام كه هر آدمي تقويم خودش را دارد...
كساني هستند كه اول زمستان بهارشان بوده.... و كساني كه بهارشان سرد گذشت ...
شايد تقويم ها دروغ مي گويند...!!!
چرا كه عيد من وسط پاييز است
از نظر من هركس تقويم خودش را دارد... تقويم را باز ميكند و به تاريخ امروز نگاه ميكند...يادش مي افتد سالها پيش درچنين روزي چه اتفاقي افتاد...يادش مي افتد امروز چه روزيست... همان گونه كه سال 94 براي من ، با آمدن "تو" عيد شد... ،
سال قبل اين روزهاي واپسين همه چيز براي حضورت محيا بود، تقويم روميزي محل كارم تقريباً تمام صفحاتش رنگ شده بود ، از زماني كه "تو" تو وجودم حس كردم شروع كرده بودم به رنگ كردن روزهاي تقويم... هر روز صبح بعد از نشستن پشت ميزم اولين كاري كه ميكردم اين بود كه تاريخ تقويمو رنگ كنم و هر روز به خودم نهيب ميزدم كه يك روز ديگر هم گذشت و به روز تولدت نزديك تر... تا 14 آبان كه اومدم سركار اين روند ادامه داشت ...
چند روز پيش لباساي نوزاديتو از كمدت جمع كردم تو يه چمدون گذاشتم يه جاي دنج تا وقتي بزرگ شدي واست مرور خاطرات بشه ، يه سري از لباسات اصلا استفاده نشد و نو مونده ... و از اونجاييكه نميتونستم همه لباساتو نگه دارم به سري هم دادم بيرون به افراد نيازمند ... بزار بپوشن و دعاي خيرشون پشتوانه زندگيت بشه پسرم ... داريم به روز تولدت نزديك ميشيم ...هنوز باورش برام سخته كه يك سال ميگذره... هرچند سخت اما شيرين ميگذره...