فواره هاي خوش خنده ويهان
فواره هاي خوش خنده ويهان
قصه علاقت به آب و فواره برميگرده به پنج - شش ماهگيت كه پارك رفتن مستمرت شروع شد تقريباً سال قبل اين موقع ها كه اوايل بغل من و باباجون فواره شدن و پرش هاي جانانه رو به آسمون و بعد سرريز شدن رو به زمين قطرات آب ها را به تماشا مي نشستي و گاهاً هم سوار بر كالسكه رصد ميكردي رفته رفته شروع كردي به نشون دادن توسط انگشت اشاره و بعد هم صدا زدن: اَب اَب حالا اين روزها وقتي ميريم پارك خودت ميري سمت و سوي آب و حوض و فواره و از اونجاييكه تقريبا همه پارك ها و ميادين شهرمون از اين سَمبل زيبايي بهره مندن كلي حالِ خوب نصيبت ميشه...ميدوني! من و بابا هم تازه اين روزها با تو داريم زيبايي فواره بين زمين و آسمون رو مي بينيم به قول شاعر: سر فواره آب!!چه صفايي دارد!!! كه كلي حالِ خوب نصيبمون ميشه!!! هميشه باش حالِ خوبِ روزگارِ ما
ثبت شده در:96/3/21
پ.ن:در متن بالا به بخشي از شعر محمد علي شريفي اشاره شده